فردا انتخاب واحده. با این وضعیت که درس ارائه دادن درسام به حد نصاب هم نمیرسه و ممکنه حذف ترم بشم. خوشم میاد چقدر سریع همه چیز عوض میشه. چند سال پیش بچهها پلاس بودن و شونزده ترم تو دانشگاه میموندن و دانشگاه التماس میکرد تو رو خدا برید. الآن برعکسه. ما اصرار داریم سریعتر بریم دانشگاه نمیذاره. همه تغییرات هم از دوره ما شروع شده. یعنی ما توی کل تاریخ دانشگاه اولین ترم هفتیهایی هستیم که اینقدر درسا رو سریع پاس میکردیم که با سال بالاییهامون یکی شدیم و باعث شدیم قشر عظیمی از اونا سنوات بخورن. یادمه یه کلاس شصت نفره بود که هفت هشت تا از ماها توشون بودیم. استاد اول کلاس گفت همتون برید حذف کنید. شما این درسو خیلی زود برداشتید. هیچکدوممون حذف نکردیم. آخر ترم هم پنج نفر کلاً توی کلاس بیست شدن چهار نفرش خودمون بودیم. بخاطر همینم نمره رو نمودار نرفت و نصف بچههای کلاس که سال بالایی هم بودن افتادن. خلاصه نسل ما تحولی عظیم توی تاریخ دانشگاه یا حتی کشور ایجاد کرده. دوست من ترم چهار کنکور ارشد داد رتبش 2 شد. اصلاً با کدوم متر و معیاری ممکنه این اتفاق بیفته؟ تو دانشگاه هم که اینقدر درسای سال بالاییها رو ورداشتیم باعث شدیم سنواتی بشن برای همین دانشگاه برای اولین بار یه روز بخصوص رو برای اونا قرار داد که زودتر از ما درساشونو وردارن. چه نسلی. بهبه. درسخون، نخبه، با اخلاص، بیریا و سادهزیست. واقعاً حیف نیست ما از دانشگاه بریم؟ شاعر در وصف نسل ما میگه " از شدت اخلاص من، عالم شده حیران تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!"
پ.ن: شاعر بخاطر تواضع نسل ما، بجای "ما" "من" بکار برده.